دفتر دوم
چهارشنبه 24 دی 1393 10:17
دخترک دوشنبه عصر زمین خورد و کتار ابروش پاره شد من سر کار بودم که محمد بهم خبر داد و گفت با عمه گلی بردنش کلینیک تا برسم اونجا فقط اشک ریختم و به خودم لعنت فرستادم که چرا واسه چندرغاز نور را سپردم به این و اون وقتی رسیدم داشتن زخمشو بخیه می کردن اینقدر آروم و صبور این بچه که حد نداره . وقتی برگشتیم داشتم براش توضیح می...